ادبیات

آرزومند, ادبیات, شعر, فارسی

سفری از خویشتن تا یگانگی

من، کیومرث، انسانِ ایرانی، آواره سالیان، چون نیایم در یمگان، پرورده‌ی آکادمی غرب، با اخلاق سقراط، مثل‌های افلاطون، سبک اپیکور، و نگاه پارمنیدس در بودن و شدن. او، دکتر مهدی محبتی، سوشیانتِ ایرانی، عارف البرز، فرزند الموت، آشنا به خویِ مردمانش، که کوه‌ها را پناهگاهِ معرفت می‌دیدند، و زمان را بی‌زمان. جهان در نگاه او، گذری بود برای دیدن رازهای آشکار و پنهان، بی‌اعتنا به […]

سفری از خویشتن تا یگانگی read more بیشتر بخوانید

Allgemein, آرزومند, ادبیات, فارسی

فریدون تنکابنی در گذشت

دکتر کیومرث آرزومند فریدون تنکابنی، نویسنده و طنزنویس چپ‌گرای ایرانی، در 87 سالگی در شهر کلن آلمان پس از چهار دهه زندگی در غربت چشم از جهان فروبست. او را بیشتر به عنوان طنزنویسی سیاسی می‌شناسند که با تکیه بر نقد فقر، نابرابری و نبود آزادی، جایگاه مهمی در ادبیات سیاسی پیش از انقلاب به دست آورد. در دوران جوانی و در کنار شاعران انقلابی

فریدون تنکابنی در گذشت read more بیشتر بخوانید

آرزومند, ادبیات, شعر, فارسی

سیمرغ

کیانوش، آن مرغ نخستین، که به آتش گفت: “مرا بپذیر، زیرا مرگ در میان شعله‌ها بهتر است از زندگی در سایه‌های بندگی.” پر کشید و خاکسترش بر بادها فریاد شد، فریادی که در آن گفت: “ای مردم، ققنوس‌وار برخیزید، زنجیرهایتان را با دستان خود بشکنید.” آسمان ایران، پر است از مرغان پراکنده، مرغان تنها که به خود می‌اندیشند. هر یک، نابود یا رهایی را در

سیمرغ read more بیشتر بخوانید

آرزومند, ادبیات, شعر, فارسی

از پرویز صدیقی: شعر کوکو

شعر کو؟ کو؟ سروده‌ی دکتر پرویز صدیقی (اورمان)، از لحاظ زبان و اندیشه در یک توازن ظریف قرار دارد. در ابتدا، زبان شاعر ساده و روان است، اما لایه‌های عمیق‌تری از معنا در دل آن نهفته‌اند که نیازمند دقت و تامل بیشتر هستند. نمادگرایی در سراسر این شعر نقش مهمی ایفا می‌کند و هر واژه و تصویر نمادین به نظر می‌رسد که به مفاهیمی بزرگتر

از پرویز صدیقی: شعر کوکو read more بیشتر بخوانید

Allgemein, آرزومند, ادبیات, شعر, فارسی

گرگان

گرگان بر روی بالکن خود ساکت نشسته‌ام، به درختان سیاه و خاموش نگاه می‌کنم، شب بال‌های خود را گسترانده، شهر را محافظت می‌کند، همه چیز در اطراف خاموش شده است. باد به آرامی صورتم را نوازش می‌کند، گویی که با همه چیز اینجا یکی شده‌ام، با شب، درختان، و نور، پنهان‌ها عیان می‌شوند، عمیق درون من. آیا من آن درختم که به آرامی ایستاده است؟

گرگان read more بیشتر بخوانید

ادبیات, تاریخ, رضازاده, عرفان, فارسی

اولین ملاقات مرموز مولانا و شمس

مرده بودم، زنده شدم،  گریه بودم خنده شدم …شرح زندگی مولانا بدون اولین ملاقات او با شمس تبریزی و آن دیالوگ کوتاه ناقص است. بیشتر نویسندگان به بازگویی این دیالوگ بسنده کرده و کمتر به شرح و تفصیل آن پرداخته اند. آنچه میخوانید،  تلاشی است برای درک آنچه در این برخورد گذشته است.  داستان این ملاقات  به افلاکی در مناقب العارفین برمیگردد و پس از

اولین ملاقات مرموز مولانا و شمس read more بیشتر بخوانید

ادبیات, تاریخ, رضازاده, فارسی

صادق هدایت میخواست زنده بماند

صادق هدایت در روز ۱۹ فروردین ۱۳۳۰(۹ آپریل ۱۹۵۱) درسن ۴۸ سالگی در پاریس  از دنیا و مردمی که خود را با آنها سازگار نمیدید، به اختیار بیرون رفت. )برای سهولت کار ازاین پس بیشتر  تاریخ هارا به میلادی ذکر میکنیم) چرا صادق هدایت مارا ترک کرد؟  آنچه را میخوانبد به عنوان حدسیات تلقی کنید، چون او قبل از مرگ نه تنها نامه وداعی ننوشت،

صادق هدایت میخواست زنده بماند read more بیشتر بخوانید

Nach oben scrollen